سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس از حلال خورد، دلش صاف و نازک و چشمانش اشک آلود شود و برای دعایش حجابی نباشد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
شهدای دشت سر
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» سردار حاج اکبر آقابابایی/وصیت نامه

سردار سرتیپ پاسدار  شهید حاج اکبر آقابابائی معاون عملیاتی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

سردار سرتیپ پاسدار شهید حاج اکبر آقابابائی فرمانده رشید جبهه های نبرد حق علیه باطل و هادی رزمندگان اسلام در سخت ترین شرایط آوردگاه های حق علیه باطل و فرمانده دلاور خطه کردستان ، همانی که محبوب قلوب بسیجیان استان اصفهان و یزد و فرمانده آنان بود و در دل مردم کردستان خصوصاً رزمندگان آن دیار جای خاصی را داشت ، راضیه مرضیه دعوت حق را لبیک گفت و به خیل عظیم شهیدان و حماسه سازان انقلاب اسلامی پیوست. او در دوران حیاتش بحق شهیدی زنده بود و با اینکه 34 بهار از عمر شریفش نگذشته بود کارنامه درخشان نزدیک به بیست سال مجاهده و سلوک در راه خدا در دست داشت او عارفی شب زنده دار و مجاهدی دشمن شکن ، معلمی فرزانه ، فرمانده‌ای حکیم و عابدی عاشق بود که زندگی سراسر حماسه‌اش بزرگترین دستاوردش بود. خانواده مبارزش از کودکی راه جهاد را در فراراهش قرار داد و در اصفهان پیشتاز ، الفبای مبارزه را فراگرفت و علم دار مبارزه در طریق نورانی امام خمینی (ره) و مشعل دار جهاد بی امان علیه طاغوت شد. در اصفهان نام حاج اکبر آقابابائی نام آشنائی است ؛ نامی است که تداعی بخش صداقت ، صفا ، اخلاق ، اخلاص و مبارزه در راه خدا می باشد او در اصفهان قهرمان ، قهرمان قهرمانان بود و از آغاز مبارزه ، مرگ سرخ را انتخاب کرده بود ولی تقدیر این بود که این شهد شهادت با دوران طولانی مبارزات در پهن دشت ایران اسلامی هم در کردستان و هم جبهه های نبرد حق علیه باطل عجین شده و پس از رنج فراوان و صبر استقامت در این راه نصیبش گردد. او اجر جهاد خویش را پس از سالیان دراز گرفت.

مبارزات بی امان او در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی صفحه زرینی در زندگانی سراسر مجاهداتش می باشد و در همین راستا با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی جزء اولین افرادی بود که به نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و به عنوان معلم و مربی رزمندگان بدانان آموزشهای لازم جهت دفاع مسلحانه از دستاوردهای خونبار انقلاب اسلامی را داد. با شروع غائله کردستان سردار آقابابائی از رزمندگان و فرماندهان پیشتاز برای هجرت و جهاد در این منطقه بود او کار سترگ خویش را در این منطقه با حضوری مؤثر آغاز کرد و در نبردهای مؤفق رزمندگان اسلام در جنوب کردستان و در آزاد سازی شهرها ، محورها و مرز نقشی کار ساز داشت و در آزاد سازی شهر سنندج از لوث ضدانقلاب با وجود شرایط خاص آن زمان با ایمانی راسخ و عزمی جزم بهمراه سایر رزمندگان اسلام سرافرازانه عمل نمود و سپس با صلابت بعنوان فرماندهی پیشتاز به پاکسازی منطقه پرداخت و با سرعت برای تعمیم حاکمیت انقلاب اسلامی در کردستان سروجان را در طبق اخلاص گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی که پس از شکست ترفندهای استکبار جهانی در داخل کشور آغاز شد او نبرد خویش را در دو جبهه آغاز کرد. چهرة نورانی و دوست داشتنی او از اثر ترکشهای نبرد در جبهه مبارزه بر علیه رژیم بعثی از همان اوایل جنگ نشان از مصمم بودن او در جهاد بی امانش در همه جبهه ها داشت . او برای اداء تکلیف آرام و قرار نداشت و هر عملیاتی را که او فرماندهی آن را عهده دار بود مطمئناً عملیات موفقی بود و وقتی مسئولیتی را قبول میکرد روند کار حالتی اطمینان بخش پیدا می نمود و پیروزی قطعی بود. او در پیروزی رزمندگان اسلام در منطقه کردستان نقش عظیمی داشت و آنچنان دارای ذکاوت ، مهارت و مدیریت بود که به بهترین نحو عملیاتها را طراحی و صحنه نبرد را اداره می نمود. زمانی که فرمانده قرارگاه عملیاتی فجر برای آزاد سازی منطقه وسیع جنوب سنندج و ارتفاعات کوه سنگ کرسی بود با بهترین طراحی ، تاکتیک و تکنیک بدون دادن حتی یک شهید آن منطقه وسیع را از لوث عوامل وابسته به استکبار جهانی پاکسازی کرد. او خود را وقف هدف مقدس خویش نموده بود و برای انجام این هدف سرازپا نمی‌شناخت ؛ آنچه که برایش مهم بود پیشبرد اهداف مقدس امام خمینی (ره) در همه اکناف عالم بود و در هر جبهه‌أی که برای نیل به این مقصود مقدس حضورش ضرورت داشت حاضر می‌شد و بدین صورت بود که به فرموده مقام منیع ولایت حضرت آیت الله العظمی خامنه‌أی اجر جهاد خویش را با شهادت گرفت. او در تمامی میادین جلوتر از دیگران حرکت کرد. در میدان جنگ ، در مبارزه با مظاهر استکبار و در میدان شهادت پیشتاز بود و مصداق حملو بصائرهم علی اسیافهم بود. چهرة زیبای او در موارد و صحنه های مختلف را به یاد می آورم که در اثر عبادت و دعا و ذکر مصیبت حضرت سیدالشهداء (ع) نورانیتی خاص پیدا می کرد و چشمان منورش بواسطه عشق بر این خاندان از زیادی گریه قرمز می شد. او نمونه یک انسان ساخته شده مکتب اسلام بود و اخلاص در اعمالش موج می زد و بهمین خاطر بود که در جمع رزمندگان چون ستاره‌ای می درخشید و روشنی بخش محفل آنان بود او مهذب نفس و عاشق ولایت بودو عمل خویش را خالصانه برای اداء و انجام امر ولایت در طبق اخلاص گذاشته بود. او در آخرین روزها و لحظات عمر نیز توجه به اداء وظیفه داشت و در آن شرایط جسمی رسالت خویش را لحظه‌أی فراموش نمی کرد. او از مؤمنینی بود که بعهد و پیمانش تا آخرین دم حیات با خدای خویش پابرجا بود تا خدائی شد و به ملکوت اعلی پیوست. سردار سرتیپ پاسدار حاج اکبر آقابابائی این علم سردار سپاه اسلام که لحظه لحظه عمر پر برکت و شریفش را در راه جهاد فی سبیل الله و مجد و عظمت اسلام و انقلاب کبیر اسلامی سپری کرده بود در لقاء سحرگاه چهارم شهریور هفتادو پنج با قلبی مطمئن و سرشار از شوق و زیارت رب العالمین به ملاء اعلی پیوست و در اثر مسمومیتهای ناشی از حملات شیمیایی خصم در دفاع مقدس به شهادت رسید کوله بار سنگین مسئولیت و تداوم راه مقدس و خونینش را به همرزمانش سپرد. از این گونه اقدامات یکی پس از دیگری ، با تدبیر این فرزندان راستین انقلاب اسلامی در مناطق جنوبی کردستان و سپس در شمال این منطقه و سپس در استان آذربایجان غربی تداوم داشته و در سرکوب ضدانقلاب و راندن دشمن بعثی تأثیری بسزا گذاشت. در مقام سازماندهی ، این شهید بزرگوار با بنیانگذاری تیپ 110 خاتم الانبیاء (ص) نقشی برجسته در پاکسازی مناطق سردشت ، پیرانشهر ، مهاباد و . . . از وجود ضد انقلاب داشت که سپس با حل مشکلات منطقه در جنگ منظم و نا منظم با دشمن متجاوز حماسه ها آفرید . او بعنوان فرمانده این تیپ در عملیاتهای برون مرزی یکی از فرماندهان مؤفق بود و در سلسله عملیاتهای رزمندگان اسلام در منطقه شمالغرب از جمله عملیاتهای فتح ، والفجر و کربلا با استقامت پیروزیهای ارزشمندی نصیب رزمندگان اسلام نمود و با توجه به قابلیتهائی که از خود بروز داد به فرماندهی تیپ 18 الغدیر منصوب گردید. بحق دوران فرماندهی ایشان در این یگان بنابر شهادت خیل رزمندگان این تیپ یکی از بهترین دورانها برای رشد و بالندگی این یگان بود و هدایت هوشمندانه این تیپ در عملیاتهای مختلف از جمله والفجر 10 از جمله درخشان ترین مقاطع عملیاتی این یگان می‌باشد. در همین عملیات بود که ایشان مصدوم شیمیائی گردید. با این وجود به رزم بی امان خویش تداوم بخشید و در حماسه رزمندگان اسلام در اواخر جنگ و عقب راندن دشمن در هجوم مجدد آنان به خرمشهر هدایت رزمندگان این تیپ را بعهده داشت او پس از این مراحل قائم مقامی فرماندهی لشکر مقدس 14 امام حسین (ع) را پذیرفت و در این یگان تداوم بخش تلاشهای شهید شاهد سرلشکر حاج حسین خرازی بود. پایان جنگ پایان تلاشهای او نبود و او عاشقانه در پی شهادت بود فلذا برای تداوم مبارزات و جهاد خویش به نیروی قدس سپاه پیوست و بعنوان معاون عملیاتی فرمانده این نیرو به خدمات شبانه روزی خود تداوم بخشید و تا این اوخر عمر علیرغم رنجی که از جراحتها و صدمات حاصل از جنگ می برد ، مجدانه به تلاش بی وقفه مشغول بود و خود را وقف پیشبرد اهداف مقدس انقلاب اسلامی نموده بود. انقلاب سرخ حسینی ادامه دارد و علمدار می خواهد ، پرچم پرافتخار سردار آقابابائی پرچمدارانی را می طلبد که تداوم بخش راه او باشند و طریق جهاد اکبر و افضل را تداوم بخشند و راه فلاح و انسانیت را به بشریت عرضه نمایند آیا ما از لبیک گویان ندای تاریخی هل من ناصرینصرنی حسین (ع) و رهپویان راه سالار شهیدان کربلا هستیم؟ آیا می توانیم شرف از منتظران بودن را از آن خود کنیم؟ بزرگداشت شهادت این سردار دلاور اسلام و یاور صدیق امام (ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی و محبوب مردم و رزمندگان اسلام ، بزرگداشت شعائر اسلامی و تکریم راه خونبار اوست ، یاد و خاطره عجین با عطر و بوی جبهه‌اش را با تشییع پیکر مطهرش در تهران و اصفهان و با تجدید میثاق با اهداف متعالی‌اش گرامی می‌داریم.

 

فرازهایی از وصیت نامه سردار سرتیپ پاسدار شهید حاج اکبر آقابابائی جانشین فرماندهی لشکر 14 امام حسین (ع) 

  الذین هاجروا و جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا                 خداوند باریتعالی را شاکرم که این حقیر سراپا تقصیر را هدایت فرموده و در مسیر این راه حق و اسلام عزیز قرار داد که اگر هدایت و رحمت او نبود بنده ای ضعیف چون من به ورطة هلاکت می افتاد.

این وصیت را در حالی می نویسم که عازم ماموریتی هستم به منطقه ای که اسلام عزیز سالها د رغربت بسر برده است و برای رشد آن نیاز به جهاد و شهادت است از او که صاحب مرگ و حیات است خواستارم این حقیر گنهکار را به لطف و مرحمت خود بخشیده و شهادت که فخر اولیای الهی است را نصیبم گرداند. ( منظور سردار شهید کشور بوسنی می باشد )

اینجانب اکبر آقابابائی فرزند حسینعلی به خانواده و دوستان عزیزم سفارش می کنم دست از اسلام عزیز برنداشته و اسلام عزیز را که سالها در غربت بوده یاری کنند و از ولایت تا پای جان دفاع نمایند و بدانند که اسلام بدون ولایت یعنی اسلام بدون علی در هر زمان ، عزیزانم بدانید که دفــاع از ولایت فقیه و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای دفاع از علی (ع) و فرزندان اوست و این محقق نمی شود جز با تلاشی صادقانه در اجرای اوامر بر حق ایشان ، عزیزانـم بدانید که دشمنان قسم خورده انقلاب وقتی مایوس می شوند که بدانند شما مردانه در پشت سر رهبر و قائد خود ایستاده اید و از او پیروی می کنید.

عزیزانم بدانید دشمنان اسلام با بهره گیری از زر و زور در پی آنند که شما را از گذشته درخشان خود مایوس سازند و شما را به سمت دنیای پر از نیرنگ خود کشانده و از مسیر حق جدا سازند و بردة خود نمایند به همین جهت است که شما باید کاملا هوشیار باشید و فریب دنیای آنها را نخورید و بدانید که همه دنیا فانی است و آنچه باقی می ماند اعمال نیک و کارهای ثواب شماست.

مجاهدین و رزمندگان عزیز که سالهای جنگ را در رکاب رهبر و پیشوای خود حضرت امام خمینی کبیر مجاهدت نمودید ، بدانید که شیطان از هر سو در کمین است ، تا ما رامنحرف نماید، بنابراین مراقب باشید و جهاد در راه خداوند را در هر زمان و مکان فراموش نفرموده شهادت را در آغوش کشید و این انقلاب را به دست صاحب اصلی اش امام زمان (عج)  بسپارید.

در پایان از همة عزیزان و از رهبر عزیزم طلب بخشش دارم ، امیدوارم از خطاهای این حقیر در گذرید.

                                                                                                               والسلام

                                                                                                           اکبرآقابابایی
 
 
توصیف حاج اکبر آقابابابی

شهید آقابابایی از نگاه فرماندهان
سرلشکر پاسدار دکتر محسن رضایی

فداکاری و تلاش بی وقفه ایشان در دوران انقلاب برای تثبیت نظام جمهوری اسلامی و از جان گذشتگی او در هشت سال دفاع مقدس فراموش ناشدنی است.

سردار سرتیپ پاسدار مصطفی ایزدی

چهره ی نورانی و دوست داشتنی او از اثر ترکشهای نبرد در جبهه مبارزه بر علیه رژیم بعثی از همان اوایل جنگ نشان از مصمم بودن او در جهاد بی امانش در همه جبهه ها داشت:

او برای اداء تکلیف آرام و قرار نداشت و هر عملیاتی را که او فرماندهی آن را عهده دار بود مطمئنا عملیات موفقی بود. وقتی مسئولیت قبول می کرد روندکار حالتی اطمینان بخش پیدا می کرد.

نماینده ی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: حضرت آیه ا... موحدی کرمانی

آن شهید والا مقام وجودش آیینه ی تمام نمای ایمان، اخلاص، تقوی، صفا و صمیمیت، ایثار و مجاهدت بود.

عمر با برکتش را در پرتو پیروی از ولایت امر،وقف انقلاب اسلامی و دفاع از آرمانهای مقدس آن نمود و با حضور پرصلابت خویش در صحنه های نور علیه ظلمت و دیگر صحنه های سرنوشت ساز انقلاب حماسه ها آفرید.
  
خاطرات سردارحاج اکبرآقابابایی
شهید آقابابایی از شهدای کردستان می گوید: 
حالم خیلی مساعد نیست از بعضی از آنها می گویم:

اولین شهیدی که به یاد دارم شهید بروجردی است او واقعا مظلوم بود. از استثنا های تاریخ بود، دیانت، تبعیت پذیری، خلوص، تقوا، شجاعت، متفکر بودن در مسائل نظامی و همه چیز ...

به یاد دارم قبل از توجیه طرح عملیات دو رکعت نماز می خواند.یا وقتی که در کاری گیر می کرد دو رکعت نماز می خواند ... یا جلسه را خاتمه می داد دو رکعت نماز می خواند و فردای آن روز طرح را ارائه می داد و می گفت: این طرح گفته شده را انجام دهید.

شهید مصطفی طیاره از جمله کسانی بود که یک هفته قبل از شهادتش در گردنه جاده مریوان مانده بود. ظاهرا ماشین ایشان پنچر شده بود منتظر کمک بود با یک صوت ملیحی این عبارت را زمزمه می کرد: «الهم الرزقنی توفیق الشهادت فی سبیلک» یک هفته بعد خودش پیش بینی کرد و شهید شد.

شهیدمحمدرضا افیونی از ایشان خاطره خیلی دارم: شجاعتش بی نظیر بود عجیب آدم شجاعی بود. دریکی از عملیاتها نفربر آنها با ضد انقلاب درگیر شد. و نفربر جلوی آنها را زدند و آتش گرفته بیرون پرید. پرید توی نفربر آتش گرفت و نفربر را به عقب کشاند و دو سه نفر از برادرانی که داخل نفربر بودند را نجات داد. و در یک کمین که من با ایشان بودم یک تنه خودش را کشید جلو و کمین ضد انقلاب را خنثی کرد.

شهید مهدی حسینی شهدا معنویت خیلی بالایی داشتند. شهید حسینی فرمانده گردان ضربت ما بودند از بچه های فلاورجان . حدود یک هفته بود که ایشان را به عنوان فرمانده گذاشته بودیم، بیست و یک سال بیشتر نداشت یک شب آمد و گفت: برادر اکبر من نمی خواهم فرمانده گردان باشم. گفتم چرا؟ گفت: نمی خواهم. اصرار زیاد کردم که باید در این سمت خدمت کنی. دست آخر شروع کرد به گریه کردن و گفت: من نمی خواستم علتش را بگویم. اما حرف دلم را می گویم، و گفت: من نماز شبم از چهارده سالگی تا الان ترک نشده و الان که فرمانده گردان شدم شب گذشته نماز شبم ترک شده. من و بچه ها را بغض گرفته بود که او چه می گوید: این موضوع سال 61 بود حسابی کردم دیدم ایشان از سال 1354 قبل از پیروزی انقلاب یعنی از 14 سالگی نماز شبش ترک نشده است. سرانجام یک هفته بعد شهید شد.

شهیدحاج حسین روح الامین: در یکی از عملیاتها با هم بودیم.دشمن درست بالای سر ما بود به ایشان گفتم: با حالت نیم خیز و دولا حرکت کنید. چون تو را می زنند. ایشان گفت نه هر وقت خدا بخواهد ساعتش می رسد و اتفاقا در عملیات والفجر 9 ایشان گفتند که من آمده ام شهید بشوم.

تازه از عملیات والفجر 8 آمده بود گفتم تو از آن همه آتش آمدی و می خواهی اینجا شهید شوی؟ گفت: من از خدا خواستم که در کردستان شهید شوم و در همان عملیات شهید شد. 
 
روز شمار زندگی حاج اکبر آقابابایی
روز شمار زندگی سردار شهید حاج اکبر آقابابایی
در تاریخ 18/12/1340 سومین فرزند خانواده ی حسینعلی آقابابایی دیده به جهان گشود و ابواب خیر و رحمت و برکت خداوند منان به روی خانواده ی او گشوده شد.

از سال 1348 در جلسات قرآن شرکت و پس از مدتی همگان را شیفته صوت و تلاوت زیبای خود کرد.

در سال 1356 با اوج گیری نهضت امام خمینی(ره) به مبارزه با رژیم پرداخت و در نشر و پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره) فعالیت چشمگیری داشت.

در تاریخ 15/12/57 پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت کمیته ی دفاع شهری اصفهان در آمد.

در تاریخ 16/5/58 جهت آشنایی با مسائل نظامی به دوره آموزشی اعزام شد.

 آخرین نجوا ها

من فکر می کنم فاصله ما و شهدا خیلی زیاد است. آرزویم این بود که در خون خود بغلطم و شهید بشوم فکر نمی کردم روی تخت بیمارستان شهید بشوم. این هست که فاصله ها خیلی زیاد است. البته لطف خدا خیلی بیش از اینها است. ان شاء ا… من را هم به آنها برساند و با اباعبدا… (ع)محشور گرداند. من از خدا خیلی راضی هستم. ان شاء ا… خدا هم از من راضی باشد. من خیلی راضی هستم از بیمارستان لذت می برم. از درد لذت می برم … از تحمل این امتحان آسان لذت می برم … از خدا راضی هستم.

 
 روز شمار زندگی حاج اکبر آقابابایی
در تاریخ 23/11/58 جهت تکمیل آموزشهای خود به دوره سه ماهه ی فرماندهی در پادگان امام علی (ع) تهران مامور شد.

در تاریخ 8/4/59 به عنوان مربی و مسئول کمیته تاکتیک پادگان آموزشی 15 خرداد اصفهان مشغول خدمت شد.

در تاریخ 2/9/59 جهت مبارزه با غائله کردستان به آن دیار اغزام شد.

در تاریخ 16/12/59 به سمت فرماندهی طرح و عملیات سپاه سنندج منصوب گردید.

در تاریخ 2/12/61 به عنوان معاون طرح و عملیات سپاه کردستان عملیاتهای فراوانی را تحت کنترل قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) انجام داد.

درسال 1363 در کنکور سراسری شرکت و در رشته مهندسی صنایع دانشگاه امیر کبیر تهران قبول شد ولی به علت مسئولیتهای حساسی که داشت از ادامه ی تحصیل بازماند

در تاریخ 1/2/64 به سمت فرماندهی تیپ 110 شهید بروجردی منصوب شد و در عملیاتهای زیادی شرکت کرد.

در تاریخ 1/4/65 به عنوان معاون طرح و عملیات قرار گاه حمزه سید الشهدا(ع) نقش مهمی در هدایت عملیاتهای کربلای 1 و 2 و 4 و 5 داشت.

درسال 1366 با پیروی از سنت حسنه ی پیامبر (ص) ازدواج کرد و خطبه ی عقد ایشان توسط حضرت امام خوانده شد.

در تاریخ 25/2/66 به عنوان فرمانده تیپ 18 الغدیر یزد انتخاب شد و در عملیاتهای والفجر 10،کربلای 10،نصر 5 وحمله ی عراق به جاده اهواز – خرمشهراین تیپ را فرماندهی و هدایت نمود.

در تاریخ 3/1/67 در منطقه ی عملیاتی شاخ شمیران مصدومیت شدید شیمیایی از ناحیه ی ریه پیدا کرد و در همین سال در یک عملیات متهورانه برون مرزی با صد کیلو متر نفوذ در خاک عراق پالایشگاه کرکوک عراق را منهدم کرد.

در تاریخ 23/12/67 دوره فرماندهی ستاد (دافوس) را با موفقیت سپری کرد و در سن 29 سالگی مفتخر به دریافت درجه ی سرتیپ دومی گردید.

در تاریخ 1/6/69 به سمت قائم مقام فرماندهی لشکر 14 امام حسین (ع) منصوب شد.

درسال 1372به منظور مقابله با تلاشهای استکبار در از بین بردن نهضت های اسلامی، فرماندهی عملیات نیروی قدس به عهده ی وی گذاشته شد.

در تاریخ 3/6/76 درست یک روز قبل از شهادتش مفتخر به دریافت درجه ی سرتیپی از دستان مبارک مقام معظم رهبری و فرماندهی کل قوا گردید.

و سرانجام: ...

این راد مرد خستگی ناپذیر و مجاهد نستوه پس از مدت ها رنج و درد ناشی از سرطان ریه که از مسمومیت های شیمیایی بر او به جای مانده بود در تاریخ 4/6/76 در بیمارستان حضرت بقیه ا...(عج) تهران به شهادت رسید.

 

 

 

 
 
 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » مجید فرشادپور ( شنبه 90/5/22 :: ساعت 4:0 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

اعیاد شعبانیه
احادیثی از امام موسی کاظم (ع)
زندگینامه امام موسی کاظم (ع)
برخی اعمال شب و روز ماه رجب
امام و وصیت نامه (5)
امام و وصیت نامه (4)
مام و وصیت نامه (3)
امام و وصیت نامه (2)
امام و وصیت نامه (1)
امام
امام و وفات
امام خمینی(ره) و دفاع مقدس
امام خمینی (ره)
خرمشهر را خدا آزاد کرد
شهید مطهری
[همه عناوین(111)]