علل شروع جنگ
جیمز بیل، کارشناس و تحلیلگر امریکایی مسائل سیاسی خاورمیانه و خلیج فارس معتقد است دلیل اصلی شروع جنگ و مناقشات سیاسی قبل از آن را به طور کلی میتوان در «تسلط یافتن بر خلیج فارس» دانست. صدام میخواست از طریق تسلط یافتن بر قدرت اسبق منطقه، خود را به عنوان ژاندارم جدید این منطقه استراتژیک معرفی کند و از این طریق امتیازات سیاسی و اقتصادی فراوانی از کشورهای ثروتمند منطقه کسب کند. تحقق این هدف برای مصر و عربستان سعودی و سایر شیخ نشینهای منطقه چندان ناخوشایند نبود.
کارشناسان سیاسی دلایل دیگری را نیز در علت وقوع این جنگ موثر میدانند که همگی به نوعی بخشی از انگیزه اصلی ذکر شده را تشکیل میدهند. برخی از این موارد به شرح زیر است:
اندیشه? جداسازی خوزستان از ایران
محمد رضا پهلوی و صدام حسین با میانجیگری هواری بومدین معاهده الجزایر را امضا کردند.
اندیشه جداسازی استان خوزستان و الحاق آن به خاک عراق یکی از دلایل مهم این جنگ بود به ویژه اینکه شورش عربهای بعثی مخالف انقلاب در خوزستان با شکست رو به رو شده بود. پس دولت عربگرای حزب بعث عراق خود دست به کار شد و در این راستا جنگ خود را نیز جنگ قادسیه دوم نام نهاد. قابل ذکر است که بیشتر کشورهای عرب -به جز چندی چون سوریه و لیبی-از رژیم صدام در این جنگ پشتیبانی کردند. عراق و ایران در سال 1975 در الجزایر، معاهدههایی در زمینه تعیین خطوط مرزی، بویژه در مورد اروندرود که مرز مشترک دو کشور را تشکیل میدهد امضا کردند. صدام حسین پس از پیروزی انقلاب 57 در ایران و به نشانه بی اعتبار دانستن این معاهده، متن آن را در مقابل دوربین تلویزیون عراق پاره کرد و دستور حمله به ایران را صادر کرد. صدام حسین در مصاحبه با مجله آلمانی اشپیگل اذعان کرد که نظام بعثی از همان ابتدای انعقاد قرارداد مرزی1975 در زمان شاه خود را مغبون میدیده.
سفیر عراق در لبنان در مصاحبه با روزنامه النّهار گفت:
« بهبود شرایط با ایران منوط به تحقق 3 شرط اصلی است:1-تجدیدنظر در عهدنامه1975 الجزایر درباره اروند رود 2-اعطای خودمختاری به عشایر کرد و بلوچ و عرب 3-خروج نیروهای نظامی ایران از جزایر سه گانه مورد مناقشه و سراسر خلیج فارس »
از اردیبهشت 1359 بر تعداد زد و خوردهای مرزی و دامنه آن افزوده شد و ارتش عراق با نبردهای پراکنده و تقریباً روزانه، ارتش ایران را در چند جبهه، در کردستان (مبارزه با کومله و حزب دموکرات کردستان ایران) و در خوزستان (شورش حزب خلق عرب)، و مبارزه با سران عشایر در مرزهای عراق مشغول نگاه میداشت.
تضعیف ساختار ارتش
برخی کارشناسان معتقد بودند که چون رژیم پهلوی تنها از جنبه نظامی بر سایر کشورهای خلیج فارس برتری داشت، پس با از میان برداشته شدن قدرت نظامی که مهمترین رکن این رژیم را تشکیل میداد و به طبع آن تضعیف قدرت کشور، دیگر دلیلی برای تبعیت و به رسمیت شمردن حقوق بینالمللی این کشور وجود ندارد.
گروهی نیز اعتقاد داشتند که پس از انقلاب ایران و در پی فرار یا اعدام سران ارتش شاهنشاهی و هرج و مرج ناشی از عدم وجود نیروی کارآزموده و همچنین ترور شخصیتهای وفادار به انقلاب (همچون سرلشکر قرنی) که توسط گروههای مخالف انقلاب انجام شد، ساختار ارتش عملاً از هم پاشید.
بعد از ترور سرلشکر قرنی توسط گروه فرقان در طول مدت 17 ماه رؤسای ستاد کل ارتش یکی پس از دیگری استعفا دادند. این فرماندهان ستاد کل به ترتیب عبارت بودند از: سرلشکر فربد، سرلشکر شادمهر، سرتیپ شاد و بالاخره سرتیپ فلاحی که پنجمین رئیس ستاد کل ارتش به هنگام شروع جنگ بود. در نیروی هوایی، در طول 14-15 ماه بعد از انقلاب، تعویض بالاترین رده در موقعیت فرماندهی آن نیرو بدین ترتیب بود: سپهبد مهدیون، سرتیپ ایمانیان، سرهنگ معین پور، سرلشکر باقری، و بالاخره سرهنگ فکوری که پنجمین فرمانده نیروی هوایی به هنگام شروع جنگ بود. سپهبد مهدیون به جرم شرکت در کودتای نوژه اعدام و سرلشگر باقری نیز زندانی شد.
در نیروی دریایی نیز این تغییرات در طول یک سال و نیم بدین ترتیب بودهاست: دریادار مدنی، دریادار علوی، دریادار طباطبایی و بالاخره دریادار بهرام افضلی که چهارمین فرمانده نیروی دریایی به هنگام شروع جنگ بود و به جرم عضویت در حزب توده ایران در اردیبهشت 1362 دستگیر شد و به اتهام جاسوسی به همراه 9 نفر دیگر از افسران بلندپایه ارتش در اسفند سال 1362 تیرباران شد.
در نهایت از 13 تن بالاترین رده فرماندهان نیروهای مسلح ارتش ایران، 8 نفر به اشکالی چون اعدام، زندان، تبعید و فرار حذف شدند
دیدار جمعی از فرماندهان جوان سپاه پاسداران با سید روحالله خمینی در بیت رهبری(جماران)
در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازهتاسیس و بیتجربه بود و امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان 20 تا 30 ساله تشکیل میدادند که از اصول کلاسیک رزم بی اطلاع بودند.
لشکر زرهی خوزستان نیز که مجهزترین لشکر زرهی ارتش ایران قبل از انقلاب بود و نقش تدافعی در حمله احتمالی ارتش عراق به ایران جزو مسئولیتهای سازمانی آن لشکر مجهز بود، به هنگام حمله ارتش عراق به ایران از 385 تانک سازمانی این لشکر، فقط 38 تانک آماده عملیات بود. بخشی از فرماندهان آن لشکر تا رده فرماندهان گردان و گروهان زندانی بودند. فرمانده لشکر 92 زرهی به نام سرهنگ فرزانه، حدود یک ماه قبل از حمله ارتش عراق به ایران بنا به رای دادگاه انقلاب در اهواز اعدام شده بود.
کودتای نوژه
طبق طرح کودتای نوژه تنی چند از افسران وفادار به شاه با تمرکز افسران نیروی هوایی ایران برای بازگردانی شاپور بختیار به ایران و کشتن سید روحالله خمینی و نابودی جمهوری اسلامی طرح ریزی کرده بودند. بر طبق نقشه از پیش تهیه شده؛ پس از کودتا میبایست ارتش عراق در یک حمله سریع خوزستان را اشغال میکرد و بختیار «دولت آزاد» را در این خطه اعلام مینمود که با کشف کودتای نوژه در 18 تیر 1359 و اعدام عوامل و دست اندرکاران آن، این کودتا قبل از هر اقدامی با شکست مواجه شد. ولی با وجود شکست کودتا ارتش عراق دست به حمله زد. عراق همزمان با کودتای نوژه در 20 نقطه مرزی با ایران درگیری ایجاد کرده بود.
سیاست صدور انقلاب اسلامی
روحالله خمینی معتقد به صدور انقلاب اسلامی به دیگر ملل بود و در نخستین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی (22 بهمن 1358) اظهار داشت:
« ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ « لا اله الا الله و محمد رسول الله » بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبران هست، ما هستیم. »
« ما باید به شدت هرچه بیشتر انقلاب خود را به جهان صادر کنیم و این طرز فکر را که قادر به صدور انقلاب نیستیم، کنار بگذاریم؛…البته اینکه میگوییم انقلاب ما به همه جا صادر بشود، این معنی غلط را از آن برداشت نکنند که ما میخواهیم کشورگشایی کنیم. همه کشورها باید در محل خودشان باشند. ما میخواهیم این چیزی که در ایران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و [نجات] دادند، دست آنها را از مخازن کوتاه کردند، این در همه ملتها و در همه دولتها انجام بشود. معنی صدور انقلاب این است که همه ملتها و همه دولتها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتاری نجات بدهند. »
5 ماه قبل از حمله صدام به ایران (30 فروردین 1359 دراوج بحران گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکا ) تیتربزرگ عنوان اصلی روزنامه کیهان (به مدیریت حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی و شمس الواعظین)با این مضمون به چاپ رسید : . امام ارتش عراق را به قیام دعوت کرد
بزرگنمایی جهت دار غربیان از شعارهای مؤکد صدور انقلاب و ارزشهای انقلابی رهبر ایران نزد کشورهای عرب منطقه و تلقین این مفهوم که ایران خواستار سرنگونی نظام عراق میباشد نیز توانست کشورهای عرب منطقه را به این باور برساند که میبایست با نظام جمهوری اسلامی برخورد جدی به عمل آید.
بعد از وقوع انقلاب 1357، سید محمد باقر صدر چندین قیام را در عراق پایهریزی کرد. عراق ایران را مشوق اصلی قیامهای آزادیخواهانه مردم عراق میدانست. تا آنجا که در سفیر ایران را از بغداد اخراج کرد. صدام حسین، خود از این بیم داشت که انقلاب اسلامی ایران بتواند روحیه قیامگری شیعیان ناراضی و کردهای جداییطلب کشورش را بیش از پیش تقویت کند و در نهایت منجر به سرنگونی حکومت وی شود.
سالها بعد علی خامنهای (رئیس جمهور وقت) درافتتاحیه کنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع که در 17 مرداد 1367 در تهران برگزار شد اظهارکرد:
« این جنگ علیه انقلاب اسلامی ایران و به منظور واژگون ساختن نظام انقلابی ایران سازماندهی شد. »
در همان اجلاس اکبر هاشمی رفسنجانی نیز یادآور شد:
« ...برای سرکوبی و مهار انقلاب، مارکسیسم شرق و امپریالیسم غرب در این هدف به تلاقی رسیدند و صدام نقطه تقاطع خطوط فوق بود. »
تصور صدام مبنی بر حمله نزدیکهنگام آمریکا به ایران
شکست امریکا در عملیات نظامی طبس، صدام حسین را به این فکر انداخت که امریکا برای جبران آن شکست حمله? مجددی راعلیه نظام جمهوری اسلامی اجرا میکند و در نتیجه در جنگ میان عراق و ایران دخالت مستقیم میکند. یکی از نشانههای این اقدام، استقرار ناو هواپیمابر یواساس کیتی هاوک (به انگلیسی: USS Kitty Hawk CV-63) در خلیج فارس و ورود 6000 چترباز آمریکایی در پایگاه نظامیای در بحرین درست چند هفته قبل از آغاز تهاجم عراق بودهاست.
لازم به ذکر است که سه ماه پس از آغاز تجاوز و زمین گیرشدن ارتش عراق در ایران، ماسکی (وزیر امور خارجه وقت امریکا) اعلام کرد:
« امریکا با تجزیه ایران مخالف است. »
بدین ترتیب عراقیها که خود را تحقیر شده میدیدند، در حین سفر طارق عزیز به فرانسه، خبر ملاقات محرمانه صدام حسین و برژینسکی را که در ژوئن 1980، در حین سفر برژینسکی به کویت، در مرز دو کشور انجام شده بود را در مجله فیگارو منتشر کردند. عراقیها مدعی اند که صدام در این ملاقات از برژینسکی قول حمایت گسترده و مستقیم نظامی امریکا را گرفته بود.
محسن رضایی از اعضای اصلی شورای عالی دفاع در زمان جنگ عراق و ایران معتقد است که آمریکا صدام حسین را در مورد حمله مستقیم به ایران فریب دادهاست. هدف اصلی آمریکا بگفته? او، از بهراه انداختن جنگ علیه ایران، نه تسخیر خاک ایران توسط عراق؛ بلکه تسخیر خاک ایران توسط ارتش آمریکا بود. آمریکا تصور میکرد که با حمله عراق به ایران و ناتوانی نظام جدید حکومتی ایران در دفاع از مرزهای کشور، درخواست ایران از ارتش آمریکا برای دخالت در جنگ و بیرونراندن ارتش عراق رخدادی حتمی است. بدین ترتیب بعد از درخواست ایران از آمریکا، ارتش آمریکا نیروهایش را در ایران مستقر میکند و پس از بیرونراندن ارتش عراق، با کمک فشار سیاسی و نظامی نیروهای مستقر در ایران، قدرت رهبری را بدست گرفته و نظام جمهوری اسلامی را طبق معیارها و نیاز خود تغییر جهت داده و مدیریت میکند